از آرشیو مرداد 95

ساخت وبلاگ

از آرشیو مرداد 95

گفتگوهای درونی من این روزها تمومی نداره... گاهی با خودم گاهی با تو... اغلب با بغض و

آه ... در اولین لحظات بعد از بیداری صبح...در آخرین لحظات قبل از خواب شب... و

نیمه شب ها که بارها و بارها از خواب میپرم و با خودم کلنجار میرم که دوباره خوابم

ببره ...

موقع رانندگی در راه شرکت و در راه برگشت به خونه... فکرهای متناقض... سوالات متعدد

از خودم و تو ... چرا؟ چه جوری؟ مگه میشه این همه بیرحمی و فراموشکاری؟ نقطه

شکست این رابطه کجا بود؟

روال منطقی در برخورد با هر فاجعه ای در زندگی آدم از پذیرش شروع میشه یعنی مثلا

در مرگ عزیزانت اول باید به باور مرگ برسی تا بتونی باهاش کنار بیای. مشکل اصلی من

در کنار اومدن با موضوع رفتن تو، ناتوانی من در باور موضوع بود. بارها و بارها شنیده و

خونده بودم که هیچ چیز در این دنیا ابدی نیست ... میدونستم آدمها حق دارن عوض

بشن ... حق دارن چیزی که دیروز دوست داشتند امروز دوست نداشته باشند... ولی باور

اینکه آدمی با شخصیت تو بتونه پا بذاره روی تمام حرفها و قول هاش و بی تفاوت باشه به

سرنوشت کسی که با خواست اون همه ی تخم مرغ هاش رو توی سبد اون گذاشته و سبد

رو با محتویاتش پرت کنه ....

حق دارم باور نداشته باشم.... حق دارم ...

پيام هاي ديگران ()        link        ۱۳٩٦/٥/۱٠ - fafarit
به تو از تو می نویسم...
ما را در سایت به تو از تو می نویسم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bfafarit851 بازدید : 6 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1396 ساعت: 22:26